بدون عنوان
سلام عزیز دلم
ایتجانب مامان خانوم تو اتاق خونه ی مادر شوهری نشستم و دارم برات می نویسم. بابا رفته کوه عزیزکم.. خلاصه که منم و تو.
خیلی دوستت دارم نفسم. من اغلب احساس تنهایی میکنم ولی تو که بیای پیشم اوضاع عوض میشه.. تو دوران زندگی مشترک با آقایی تو خونه ی مامانش عمو ها عمه هات و بچه هاشون همه یه قسمت کوچولو با من بودن و با کسی دعوا ندارم ولی خب هیچکدوم اونجور که باید به قلبم نزدیک نشدند.
نفسم من اونجور که باید مهر مادری رو دریافت نکردم و میدونم کمبودش یعنی چی من هیچی برات کم نمیذارم عزیزکم.
علی عمو رفته سقف خونه مونو درست کنه ایکاش خونه مون زودی کاراش تموم بشه و مامانی یه نفس راحت بکشه.
عزیز دلم مامانی الان یکم دلش گرفته.. بخاطر نبود بابا و کارای تموم نشدنی خونه مون.
راستی فردا میریم ببینیم که قلبت تشکیل شده؟
دوستت دارم نفسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی